جدول جو
جدول جو

معنی خار کتف - جستجوی لغت در جدول جو

خار کتف
(رِ کِ)
دو استخوان کتف در طرفین بدن و در خلف شانه در قسمت فوقانی پشت بین دندۀ دوم و دندۀ هشتم و در طرفین خط وسط (تیره پشت) قرار می گیرد و بواسطۀ زائدۀ خارجیش با استخوان چنبر مربوط شود. این استخوان که از استخوانهای پهن است مثلثی شکل بوده و شکل آن در زیر پوست محسوس میباشد. استخوان کتف بواسطۀ عضله ها بر قفسۀ سینه نصب شده است وقتی که آن عضله ها کم قوه و ضعیف باشد این طور بنظر می آید که استخوان بشکل بال در حال جدا شدن از قفسۀ سینه میباشد و مخصوصاً کنار داخلیش بسیار نمایان می گردد. استخوان کتف دارای یک سطح قدامی و یک سطح خلفی و سه کنار داخلی فوقانی و خارجی میباشد. سطح قدامی استخوان که بطرف دنده ها متوجه است مقعر و بحفرۀ تحت کتفی موسوم میباشد. سطح خلفی استخوان از نظر شکل خارجی دارای اهمیت است زیرا بواسطۀ زائدۀ برآمده ای موسوم به خار کتف بدو حفرۀ غیر مساوی فوق خاری و تحت خاری تقسیم میشود. (کتاب کالبدشناسی هنری تألیف دکتر نعمت اﷲ کیهانی ص 23 و 24)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ کَ)
نام موضعی است از انازنکوه متعلق بهزار جریب. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 122 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(رِ شُ تُ)
خاری معروف است و آن جنسی باشد از خار که شتر از خوردن آن فربه شود. (برهان قاطع). نام گیاهی است خاردار که شتر از خوردن آن فربه شود. (برهان قاطع). نام گیاهی است خاردار که شتر آن رابرغبت تمام خورد آن را اشتر خوار نیز گویند. (غیاث اللغات). اشتر غاژ. اشترخار. خار اشتر. این خار از دستۀ اسپرس ها میباشد و دارای خار بسیار است و در نقاط خشک می روید و از آن ترنجبین بدست می آید. (گیاه شناسی گل گلاب ص 221). رجوع به خار اشتر و اشترخار شود
لغت نامه دهخدا
(خَ رَ کِ کِ)
شاید دنبالۀ ترقوه. (یادداشت بخط مؤلف) : بعضی از اوتار عضلهاء روی از چنبر گردن رسته باشد و بعضی از سر استخوان سینه و بعضی سینه و بعضی از خرک کتف. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
امر مرکب) صیغۀ امر مفرداست از مصدر خار کندن. (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 373)
لغت نامه دهخدا
(کِ)
کنایه از ضحاک است. مارفش. ماردوش:
گراین مارکتف اهرمن چهر مرد
بداند برآرد ز من وز تو گرد.
(گرشاسبنامه).
رجوع به ضحاک شود
لغت نامه دهخدا
(کُ)
پایتخت ناحیۀ اوکراین کشور شوروی است. این شهر واقع در 834 هزارگزی مسکو در کنار رود خانه لپات منشعب از دنتز میباشد بدین جهت ناحیه ای پرجمعیت و حاصلخیز است و سکنۀ آن 877000 تن. از جهت ارتباط با نواحی دیگر در حکم گره مواصلاتی راههای متعدد است. در آنجا دانشگاه و بازارهای بزرگ لبنیات است. تجارت مهمش محصولات زراعتی و از این قرار است: گندم، پوست خام، اسب و نیز ماهی تازه و ماهی شور. در سال 1650 میلادی این شهر بوسیلۀ قزاقی بنام خارکف ساخته شد و همین شخص نام خود را به این شهر داد و از سال 1780 میلادی پایتخت اوکراین گردید. در زمان حکومت تزارها این شهر یکی از چهار شهر بزرگ حکومت روسیه بود و فعلاً این نام بر ایالت بزرگی اطلاق میشود
لغت نامه دهخدا
دارکوب
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع لیتکوه آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان اندرود شهرستان ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
کره خر، نوعی ناسزا
فرهنگ گویش مازندرانی